یادداشت/ حجت‌الاسلام سلیمانی

از تجربه حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف تا دمشق

از دو حمله تروریستی به کنسولگری ایران در مزار شریف و دمشق که تا حدودی شبیه به هم بود، نکاتی همچون سه نگاه جنگ، سکوت و صبر استراتژیک وجود می‌شود استنتاج کرد اما در حادثه مزار شریف نگاه سوم یعنی کنترل و مدیریت میدان انتخاب شد. ثمره این انتخاب دور شدن ایران از جنگ مستقیم و گرفتن انتقام شیرین با شکست طالبان و خروج آمریکا از افغانستان بود و اکنون نیز در مواجهه با حمله رژیم صهیونیستی این سه نگاه وجود دارد.
کد خبر: ۶۶۰۸۰۴
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰ - 11April 2024

از تجربه حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف تا دمشقگروه استان‌های دفاع‌پرس‌ - حجت‌الاسلام والمسلمین «موسی سلیمانی» جانشین دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه امام رضا (ع)؛ رژیم صهیونیستی دوشنبه سیزدهم فروردین مصادف با سالروز شهادت حضرت علی علیه‌السلام به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد. در این حمله هفت نفر از مستشاران نظامی ایران به شهادت رسیدند.

پس از این حمله، در رسانه‌ها و بین کارشناسان در نوع مواجهه ایران با این اتفاق گفت‌وگوهای زیادی صورت گرفت. شبیه این حمله و گفت‌وگو پیش از این نیز برای ایران اسلامی رخ داده بود. 

مرداد ۱۳۷۷، گروهی به کنسولگری ایران در مزار شریف حمله کردند و در جریان آن ۱۰ ایرانی از جمله ۹ دیپلمات و یک خبرنگار به شهادت رسیدند. ابتدا تصور می‌شد این حمله، از طرف طالبان که در آن زمان بر کابل و شهرهای افغانستان سیطره یافته بودند، طراحی شده‎‎ است، اما بعدها شواهدی مطرح شد مبنی بر اینکه این حمله از طرف طالبان نبود و با طرح‌ریزی پاکستان و پشتیبانی آمریکا، انجام شده بود.

پس از این حادثه چند نگاه در مواجهه با این حادثه وجود داشت. گروهی اقدام نظامی و حمله به افغانستان را تجویز کردند. چند لشکر در مرز افغانستان آماده‌باش شدند.

در شورای عالی امنیت هم این نگاه تصویب شد. گروهی نیز سکوت و عبور از کنار حادثه را توصیه کردند. نگاه سوم حمله نکردن و کنترل و مدیریت میدان بود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با حمله و جنگ مخالفت کردند. معظم له معتقد بودند که نشان دادن واکنش ضروری است، اما باید هشیارانه تمامی شرایط واکنش مسلحانه را در نظر بگیریم.

در بخشی از پیامی که ایشان پس از حادثه مزار شریف صادر کردند آمده است: «اینجانب به کمک خداوند و با همکاری و همدلی مسئولان کشور، تاکنون از برافروخته شدن آتشی در این منطقه که به آسانی قابل اطفاء نیست، جلوگیری کرده‌ام، ولی همه باید بدانند که خطر، بسی بزرگ و فراگیر و بسی نزدیک است، و جز با وادار کردن ارتش پاکستان به عدم دخالت در افغانستان و وادار کردن رؤسای گروه طالبان به انقیاد در برابر منطق عقل سلیم و رها کردن کارهای فاجعه‌آفرین و جبران خطاهای گذشته، نمی‌توان از آن اجتناب کرد.

به جوانان و مظلومان سلحشور هزاره و دیگر اقوام مظلوم افغانی هم عرض می‌کنم: عزیزان! اینجانب با دلی پر‌ خون و چشمی اشکبار، حوادث تلخ و امتحان‌های دشواری را که شما در این اوقات می‌گذرانید، با دقت دنبال می‌کنم و رنج‌های شما را با همه‌ی وجود احساس می‌کنم. به خدای بزرگ توکل کنید، و از او مدد بجوئید، و شجاعانه در برابر درنده‌خویان، ایستادگی نمائید و به وعده‌ی الهی امید داشته باشید که «سیجعل الله بعد عسر یسرا» ان‌شاء‌الله به کمک الهی بر دشمنان عنود خود پیروز می‌گردید و با استقامت و دلاوری‌ئی که همه شما را بدان می‌شناسند، بینی خصم از خدا بی‌خبر را بخاک خواهید مالید.»

از این دو حادثه تا حدودی شبیه به هم، نکاتی می‌شود استنتاج کرد که عبارتند از در مواجهه با هر دو حادثه سه نگاه جنگ، سکوت و صبر استراتژیک وجود داشته و دارد. نگاه جنگ حمله مستقیم و نگاه سکوت بی‌تفاوتی و از کنار حادثه گذشتن.

در حادثه مزار شریف نگاه سوم یعنی کنترل و مدیریت میدان انتخاب شد. ثمره این انتخاب دور شدن ایران از جنگ مستقیم و گرفتن انتقام شیرین با شکست طالبان و خروج آمریکا از افغانستان بود و اکنون نیز در مواجهه با حمله رژیم صهیونیستی این سه نگاه وجود دارد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار