شهید شاهینی: گوش به توطئه‌های مشرکین و منافقین ندهید

شهید محمد شاهینی در قسمتی از وصیت‌نامه خود آورده است: «گوش به توطئه‌ها و شایعات مشرکین و منافقین ندهید که همچون طبل توخالی و صدایشان زیاد است، ولی بدانید که با کوچک‌ترین عکس‌العمل و مقاومت همه نابودشدنی و از بین‌رفتنی هستند.»
کد خبر: ۵۵۳۳۲۸
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۴ - 01November 2022

شهید شاهینی: گوش به توطئه های مشرکین و منافقین ندهید

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، طلبه شهید محمد شاهینی فرزند حسین در پنجم خرداد ۱۳۴۵ در شهر مقدس قم متولد شد. وی علاوه بر تحصیلات حوزوی، وارد دانشگاه شد و در هنگام اعزام به جبهه دانشجو بود.

شهید شاهینی در عملیات کربلای ۵ در بیست و دوم دی سال ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نایل شد.   

وصیت‌نامه محمد شاهینی

«بسم الله الرحمن الرحیم

«ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراة و الانجیل و القران و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم»

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درودی بی‌پایان خدمت، ولی عصر آقا امام زمان (عج) نایب برحقش، اسوه صبر و مقاومت و تقوا و امید مستضعفان جهان و ملت ایران این رهبر دلسوز و بیدار دل بزرگوار حضرت امام خمینی.

سلام بر شهیدان گلگون کفن این فرشتگان ملکوت اعلاء و عاشقانه جان‌باخته که خالصانه به بزرگترین و تنهاترین آرزوی خود رسیدند و تمامی رزمندگان غیور و شجاع و مخلص این عاشقان جان برکف آزاده که از جان و مال خود گذشتند و جانشان را که کوچکترین و تنهاترین دارایی‌شان بوده را در راه خدا در طبق اخلاص گذاشتند.

سلام بر شما ملت مقاوم و بیدار دل و سلحشور ایران که تمام وجودتان را وقف این انقلاب کرده‌اید و از جان و مال و فرزندتان در این راه که راه حسین (ع) است، دریغ ندارید.

شکر خدا می‌کنم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموشی جهل از دنیا نروم و امروز افتخار ما این است که در راه عقیده‌ای جهاد می‌کنیم که به حقانیت آن کاملاً آگاهیم و غیر از این برای ما راهی نمی‌ماند که یا پیروز شویم و یا شهادت را، چون جامی پر از عسل بنوشیم.

من براساس رسالت و مسئولیتی که حس نمودم در راه خدا و برای پاسداری و حراست از انقلاب اسلامی که تبلور اسلام و خون‌بهای هزاران شهید است با کمال میل به جبهه مقدس که برای پیروزی اسلام عزیز است رفتم و گام نهادن در این مسیر خدایی را یک فریضه می‌دانم و اگر در این راه دشمن را شکست دهیم پیروزیم و اگر هم کشته شویم بازهم پیروزیم که زهی سعادت می‌خواهد.

به هرحال این مایه شکر پروردگار و افتخار برای ما و شماست که در این راه به درجه رفیع شهادت می‌رسیم و با جاری شدن این خون‌هاست که انقلابمان بارور می‌شود و به حکومت عدل الهی آخرالزمان متصل می‌گردد.

ما می‌توانیم با خون خود که در مقابل اسلام ناچیز است زمینه حکومت دادگستر حضرتش را فراهم نماییم و همان‌طوری که آرزوی همه ماست این انقلاب را به رهبری حضرت امام امت به انقلاب جهانگیر حضرت مهدی (ع) بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا پیوند زنیم.

من از شما عاجزانه می‌خواهم که قدر این ابر مرد مجاهد را بدانید و از بیانات گهربارش جداً استفاده نمایید که به راستی خداوند نعمت گران‌بها و عظیمی را به ما عنایت فرموده و رهبری باتقوا و دلسوز و زحمتکش و خیرخواه و غیور و شجاع و مقاوم و بیداردل و آزاده نصیب ما کرده است که هیچ گاه از پای نمی‌افتد.

همیشه سعی شما این باشد که گوش به فرمانش باشید و حداکثر استفاده را از وجود شریف و بابرکتش بنمایید و اکنون که من در جبهه هستم و هیچگونه وحشت و نگرانی در وجودم احساس نمی‌کنم بلکه خیلی مسرورم که این آگاهی را دریافتم و می‌توانم بفهمم که چنین رهبر و، ولی امری دارم که فرمانش بلادرنگ اجراشدنی است و ما همه با رضایت کامل مجری آن هستیم.

اکنون که عازم میدان نبرد هستم شهادت را کامل در وجودم لمس می‌کنم و ذره‌ای تردید بر من مستولی نیست و این مرگ را از عسل بر وجودم گواراتر می‌دانم، چون اطاعت از امام است و این وظیفه شرعی هر مسلمان است.

اما شما پدر و مادر عزیزم اکنون که وصیت‌نامه مرا باز کرده‌اید و می‌خوانید می‌دانم چشمانتان اشک‌بار شد و، چون ذاتاً در نهاد هر خانواده‌ای موجود است که وقتی عزیزی را از دست می‌دهد در لحظه اول غمگین می‌شوند و سپس با صبر خداوندی استقامت می‌کنند و من از شما خواهش می‌کنم که برای من گریه نکنید، زیرا بردباری و صبر شما بیشتر باعث شکست دشمن و روحیه برای خودمان می‌شود.

مگر عاشورا را چه کسی زنده نگه داشت جز آن تبلیغات و سخنرانی‌ها، مظلومیت‌های بعد از شهادت بود که کمر دشمن را شکست و دل دوست را سوزاند و مگر خون ما رنگین‌تر از حضرت قاسم و علی اکبر حسین (ع) است که مظلومانه در صحرای کربلا کشته شدند و ما خاک کف پای آنان هم حساب نمی‌شویم.

از خدای تبارک و تعالی عاجزانه می‌خواهم که این بدن نحیف و بی‌طاقت ما را چنان در راه خودش تکه تکه و مجروح سازد که لااقل ارزش یک قطره از خون شهدای کربلا را داشته باشیم.

پدر گرامی امیدوارم که برای از دست دادن فرزندتان غصه و افسوس نخورید که شهادت حدن‌هایی تکامل یک انسان است و آماده از دست دادن بقیه فرزندان خود در راه خدا باشید. درود بر تو که مردانه فرزندت را در راه خدا هدیه کردی و به فرمان خدای بزرگ به دیدار عاشقان و قربانگاه کربلا فرستادی، بدان و آگاه باش که فرزندت هرگز از فرمان باری‌تعالی سر باز نمی‌زند و مرگ در راه خدا را جز سعادت چیز دیگری نمی‌داند و شهادت را جزو بهترین نعمت‌های خداوند می‌شمارد که نصیب هرکس نمی‌شود.

پدرم از اینکه حس می‌کردم در مکانی راحت قرار بگیرم و در سنگر نباشم غمگین بودم. من نمی‌توانستم به خود بقبولانم که برادرانم در مرز‌ها شهید می‌شوند و من هر روز شاهد این باشم که فلان قدر کشته یا زخمی شدند.

چگونه می‌توانستم مشاهده کنم که هر روز عده‌ای از بهترین جوانان ما کشته می‌شوند و من به کار‌های روزمره خود مشغول باشم. می‌دانم که از دست دادن من شاید سنگین باشد، ولی مگر غم از دست دادن علی اکبر بر امام حسین (ع) سنگین نبود، مگر آن‌ها نبودند که کشته شدند تا دین اسلام پابرجا شد.

من هم به نوبه خود از آقا و سرورم حضرت علی اکبر (ع) درس شهادت را یاد گرفتم و آموختم که زندگی مادی نکبت‌بار است و نباید منتظر باشم که مرگ ما را فرا گیرد بلکه باید رفت و آن را در آغوش گرفت و شما هم مانند مولا و آقایمان حضرت امام حسین ع) صبر و استقامت و آزادگی را پیشه خود کنید.

مادر عزیزم سلام بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه‌ات پیروز شدی و فرزندت را روانه میدان نبرد کفار و مسلمین کردی و گفتی که تو را در راه خدا هدیه انقلاب اسلامی می‌کنم و من به وجود تو افتخار می‌کنم که مادری از سلاله حضرت زینب (س) هستی و من همیشه از پروردگار عالم و کسی که جان من در ید قدرت اوست خواستار آمرزش گناهان و راضی بودن شما از خودم بوده‌ام و امیدوارم که این حاجت من مورد قبول درگاه الهی قرار گرفته باشد.

از شما می‌خواهم هرگونه افسردگی و ناراحتی را از خود دور کنید و همیشه خوشحال و امیدوار باشید و مرا دعا کنید که خداوند این لیاقت را به من بدهد که بتوانم در روز قیامت شما را هم فراموش نکنم.

برادران خوب و عزیزم هشیار باشید و غیر از قرآن و اسلام به چیز دیگری فکر نکنید که هرچه خیر و صلاح انسان است در این کتاب و در این راه نهفته است و شما نیز سعی کنید که راه خدا و راه امام حسین (ع) را ترویج نمایید و در این راه از بذل جان و مال خویش دریغ نفرمایید و پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا و تمامی فرامین امام را به جان و دل پذیرا باشید که زمان، زمان حسین (ع) است و ایام عاشورا که جان دادن در راه این هدف افتخار است.

خواهران مهربان و عزیزم بیدار باشید و بدانید که فقط با گریه و ناله وظیفه شما انجام نمی‌گیرد بلکه باید ابتدا صبر و استقامت را پیشه خود کنید و سپس زینب‌گونه پیام خون شهیدان را به گوش جهانیان از دوست و دشمن برسانید تا بدین‌وسیله باعث جوششی در دل دوستان و شکست و ناامیدی در دل دشمنان شوید و همیشه حجاب و پاکدامنی و تقوای الهی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید تا بتوانید بدین‌وسیله بهتر با اعمال و کردار خود به تبلیغ حقیقت واقعی دین اسلام و ادامه‌دادن راه شهیدان بپردازید.

دوستان، آشنایان و هموطنان عزیز و گرامی این آب و خاک و این ایران عزیز و این مکتب پرشکوه اسلام بر گردن ما حق دارند در حفظ آن‌ها کوشش کنید و نگذارید به دست اجنبیان از بین برود. شما را به جان عزیزانتان علی‌وار و حسین‌گونه مانند خمینی بر همه دشمنان داخلی و خارجی اسلام و این انقلاب بخروشید و این انقلاب را به سرتاسر گیتی برسانید، چون هم اکنون ما پرچم‌دار اسلام هستیم باید آن را همه‌گیر کنیم و برای نگهداری آن حتی جان ناقابلمان را نیز باید هدیه کنیم و الا وای به روز و احوال ما اگر این انقلاب نابود شود.

امت مسلمان، اسلام پس از گذشت سال‌ها بار دیگر جان دوباره‌ای گرفته است و قلب این اسلام ولایت فقیه است. پس ولایت فقیه را باید سالم نگه دارید تا اسلام جانش سلامت باشد و ناگفته نماند که باید جوارح یک جان را نیز سلامت نگه داشت و آن یاران باوفا و پیرو خط امام هستند که اطاعت از آن‌ها نیز امری است بسیار مهم و واجب. باید با تمام وجود و قدرت حمایتشان کنید که وظیفه شرعی نیز می‌باشد.

گوش به توطئه‌ها و شایعات مشرکین و منافقین ندهید که همچون طبل تو خالی و صدایشان زیاد است، ولی بدانید که با کوچکترین عکس‌العمل و مقاومت همه نابودشدنی و از بین‌رفتنی هستند.‌ای جوانان و امیدان آینده سعی کنید همیشه وظیفه خودتان را بدانید و هدفتان را در زندگی مشخص نمایید و من معتقدم که وظیفه هر انسان خداشناسی، خودشناسی و دنیاشناسی و آنچه مربوط به دنیا هست می‌باشد، امیدوارم که خدا را فراموش نکنید و در همه شئون زندگی به یاد او باشید و فقط از او کمک بطلبید و خودتان را هم با اخلاق اسلامی بسازید و همیشه سعی کنید شما بر هوای نفس خود غالب باشید نه هوای نفس برشما و دل به دنیا نبندید و آزاد مرد باشید و مانند علی (ع) که مظهر فضیلت بود، در مقابل زور و زورگو قد علم کنید و راه شهیدان را ادامه دهید.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار