نگاهی به زندگی شهید «مسعود آذری فرد»

شهید «مسعود آذری فرد» چهارم فروردین ۱۳۴۶، در شهرستان یزد به دنیا آمد. دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، با سمت تک‌تیرانداز در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد.
کد خبر: ۶۶۵۹۰۱
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۸ - 07May 2024

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، «مسعود آذری فرد» چهارم فروردین ۱۳۴۶، در شهرستان یزد به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، معلم بود و مادرش میمنت خانم نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. طلبه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، با سمت تک‌تیرانداز در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای خلدبرین زادگاهش به خاک سپردند.

متن وصیت نامه شهید مسعودآذری فرد: 

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم

«الذین آمنوا و هاجروا وجاهدوا فی‌سبیل‌ا... باموالهم وانفسهم اعظم درجه عندا... واولئک هم الفائزون»

آنانکه ایمان‌آوردند و از وطن هجرت گزیدند ودرراه خدا به جان ومالشان‌جهادکردند آنان‌نزدخدا مقام‌بلندی است وآنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.

بنام خدا و باسلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران این ابرمرد تاریخ کوه ایمان خمینی بت‌شکن و باسلام برشهدای بخون خفته انقلاب اسلامی و ملت شهیدپرور و مسلمان و ... ایران وبادرود برمعلولین‌این انقلاب وجنگ تحمیلی و باسلام بر شماای خانواده و فامیل، دوستان و آشنایان گرامی.

 هرانقلاب مخصوصا انقلاب اسلامی افراد پاکی را از میان ملت شهیدپرور جدامی‌کند، این درخت تنومند اسلام احتیاج به خون دارد باید افرادی پاک با نثار خون خود این‌درخت تنومند را آبیاری‌نمایند و کلا؟ هرلحظه‌ای اسلام به خون نیاز داشته‌باشد خون پاک و مطهر عده‌ای برزمین می‌ریزد بعنوان مثال وقتی این انقلاب نیازداشت به خون ۷۲ تن از بهترین افراد این ملت بلافاصله خون آنها برزمین می‌ریزد و به جندا... می‌پیوندند. به عبارت دیگرکسانی‌که در راه خداکشته می‌شوند خداوند عاشق آنها است، چون خداوند تبارک وتعالی می‌فرماید:

 من طلبنی وجدنی ومن وجدنی عرفنی عشقنی ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته و من قتلته‌فعلی دیه ومن علی دیه فانادیه.

 کسی‌که مرا طلب کند می‌یابد مرا و کسی‌ که مرا یافت‌ می‌شناسدم و کسی‌ که‌ مرا شناخت عاشقم‌ می‌شود کسی که عاشقم شد عاشقش می‌شوم و کسی که عاشقش شدم می‌کشم او را و کسی را که کشتم دیه مپردازم.

 مشخص می‌شود که شهیدان چه مقامی دارند و حالا وقت آن است که هرکس می‌خواهد به مقام برسد اقدام کند. حالا وقت آن رسیده که هر کس ماهیت خود را نشان دهد حالا نشانی برای اسلام است. کنون‌هرابرقدرتی‌و هرخدانشناسی کوشش می‌کند تا این انقلاب اسلامی ما را که ثمره خون بیش ازهفتاد هزار کشته و صدهزار تن معلول است از دست خارج سازد و با خیال خام خودمی‌خواهد اسلام را ازمیان بردارد ولی کورخوانده است و نمی‌داند که دین اسلام از طرف خدا آمده و خداهم پشتیبان آن است ولی خداهم می‌فرماید از توحرکت از من برکت که این آیه کلام خداوند است!

یا ایهاالذین آمنوا ان تنصرا... ینصرکم و یثبت اقدامکم یعنی‌ای‌کسانی که ایمان آورده‌اید اگر یاری کنید دین خدا را خدا یاری می‌کند شمارا ومحکم گرداند قدمهایتان را.

 پس اگر می‌خواهیم اسلام به تمام معنا درکشور اسلامی ایران پیاده شود بایدتلاش کرد وجانفشانی‌نمود ومن خدا را شکرمی‌گزارم که قدری بیشتر مهلتم داد تا توانستم به اندازه درکم اسلام را و بانثارخون‌خوددرخت تنومند اسلام را آبیاری نمایم من‌اکنون بظاهر از بین شما رفته‌ام بدستور اسلام چندکلمه‌ای را بعنوان وصیت می‌گویم:

 اکنون‌که وصیت نامه مرا بازکرده‌اید ومی‌خوانید نمی‌دانم چه حالتی به شما دست‌داده‌است آیا خدای ناکرده ناراحت هستید یا اینکه خوشحال هستید و بوسیله خوشحالی خود مرا نیز خوشحال می‌کنید. من دوست دارم که برای من ناراحت نباشید همانطور که می‌دانم ناراحت نیستید و حتی من‌می‌خواهم؟ واگر مایل بودید حتی لباس سیاه که نشانه عزاداری است. اینک چند کلمه‌ای با خانواده محترم خود صحبت می‌کنم. 

 پدر عزیزم صد‌ها درود و آفرین برشما باد که همچون ابراهیم فرزندخویش‌را به قربانگاه فرستادی و خوشحال بودید که فرزندتان در صف جندا... قرار گرفته است و در هر نامه‌ای که برایم می‌فرستادید در آن آرزو داشتید که من به جندا... بپیوندم و حالا که من به هدف خود رسیده‌ام و شما به آرزوی خود می‌دانم که اصلاِ ناراحت نیستید بلکه خوشحال هم هستید. من بوجود چنین پدری افتخار می‌کنم و از شما ای‌ پدرجان‌ تقاضا دارم که اگر احیانا از فامیل و آشنایان کسی است که ناراحت باشد او را ارشاد کنید تا بخود آید و ناراحتی خود را برطرف سازد.

ای‌ مادر عزیز که بعد از خدا مهربانترین افراد نزد من هستید من بوجود شما افتخارمی‌کنم که چنین فرزندی را تربیت نمودید و وقتی او را به قربانگاه فرستادید خوشحال بودید و قبل از آن وقتی به شما می‌گفتم آیا به من اجازه می‌دهید شما گفتید برو و تو با جوانان دیگر هیچ فرقی نداری.

مادر جان! مادرجان حالا موقع آن رسیده که رسالت زینبی خود را پیاده نمائید.

خواهر عزیزم! تو نیز زینب زمان باش و از هر چه هوس کردی بپرهیز و درراه خدا مبارزه کن و با ناملایمات دست و پنجه نرم کن.

خواهر عزیزم: مبادا برای شهادت‌ من‌ خدای ناکرده ناراحت باشی وگریه کنی.‌ ای برادران عزیز: پیوسته‌ در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا باشید و تمام فرامین اسلام را به دل پذیرا باشید و پیوسته پیام شهدای در راه اسلام را بگوش جهانیان برسانید مبادا برای شهادت من ناراحت باشید، چون من در راه هدف و مقصود خود که جز اسلام چیز دیگر نبود شربت شهادت؟ من فقط شما را سفارش می‌کنم با درسهایتان انشاا... که درسهایتان را خوب می‌خوانید و درآینده فرد مفید برای این مملکت اسلامی هستید و بوسیله این عمل نمی‌گذارید خون شهیدان پایمال شود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار