لشکر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب

اینجا آب پیدا نمی‌شود، شما دنبال چای هستی؟

جواد بشری از نیرو‌های تخریب لشکر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب (ع) می‌گوید: «اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، هوا سرد بود و از طرفی دشمن منطقه را زیر آتش سنگین گرفته بود. شهید پیموده که مسیر۷ ساعته را طی کرده بود تا به ما مهمات برساند، آمد و گفت: آقاجواد، چای داری؟»
کد خبر: ۶۵۴۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۰

رزمنده‌ای که ۷ فرزندش را رها کرد و به جبهه رفت و شهید شد

در جمع نیرو‌های اعزامی برای اجرای عملیات «والفجر ۸» رزمند‌ه‌ای حضور داشت که پدر ۷ فرزند بود. او قبل از اعزام با شعارهایش به رزمندگان روحیه می‌داد.
کد خبر: ۶۴۹۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۵

این جوان ۱۷ ساله چطوری سرهنگ شده؟!

یکی از نیرو‌های واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ می‌گوید: با دوستانمان مرخصی روزانه گرفتیم و به اهواز رفتیم. با خوردن ساندویج بندری، دلی از عزا درآوردیم. می‌خواستیم به مقر برگردیم که چشممان به مغازه درجه‌فروشی افتاد.
کد خبر: ۶۴۷۸۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰

روایتی از کار ماندگار سید رضی برای مخابرات جبهه

یکی از نیرو‌های مخابرات لشکر ۱۷ می‌گوید: مخابرات لشکر نیاز به یک تعمیرگاه سیار داشت. سید رضی و آقای نامدار پیگیری کردند تا شهید زین‌الدین یک مایلر به آن‌ها بدهد، اما مایلر‌ها در گِل گیر کرده بودند.
کد خبر: ۶۴۰۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۶

تو که شهید بشو نبودی چرا من را به باد کتک دادی؟!

یکی از نیرو‌های تخریبچی جنگ تحمیلی می‌گوید: یک شب ما داخل سنگر نبودیم که کاتیوشای عراقی‌ها جلوی سنگرمان خورد. نقشه کشیدیم که علی چهرقانی به بچه‌ها بگوید، من در این حمله شهید شده‌ام.
کد خبر: ۶۳۵۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۳

رزمنده‌ای که «آچار فرانسه گردان» بود

یکی از رزمندگان لشکر ۱۷ می‌گوید: شهید «سیدحسن مقیمی» بمب انرژی و روحیه در لشکر بود؛ به واسطه اخلاق خوبی که او داشت، اتاق تدارکات شده بود پاتوق مسئولین دسته‌های گردان.
کد خبر: ۶۳۵۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۲

فرمانده لشکری که در اوج خستگی هم نمی‌خوابید

یکی از نیرو‌های شهید زین‌الدین می‌گوید: «من عکاس نبودم، اما در عملیات خیبر، دوستان ما دوربین عکاسی از بعثی‌ها غنیمت گرفته بودند که این دوربین دست من بود.»
کد خبر: ۶۳۱۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۷

صبحانه لاکچری با فرمانده لشکر

شهید زین‌الدین فرمانده یک لشکر بود و امروز نیروهایش از خاکی بودن فرمانده می‌گویند. فرمانده‌ای که خورد و خوراکش هم مثل رزمنده‌ها بود.
کد خبر: ۶۲۴۳۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۷

خنده رزمنده‌ها وسط دعای کمیل جبهه!

مداح مراسم نیامده بود. یکی از همرزمانم شیطنت کرد و به مافوق‌مان گفت: غلامرضا مداح درجه یک اراک است. او هم به من اصرار کرد تا دعای کمیل را بخوانم. طوری دعا را خواندم که آخر مراسم همه به من چپ‌چپ نگاه می‌کردند.
کد خبر: ۶۱۹۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۵

پربیننده ها