شهید «سید کاظم حاجی آقامیری»:

شهادت زیباترین و شیرین‌ترین نوع بازگشت به عالم ابدی و دار بقاست/ امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است

شهید «سید کاظم حاجی آقامیری» در فرازی از وصیت‌نامه خود آورده است: شهادت زیباترین و شیرین‌ترین نوع بازگشت به عالم ابدی و دار بقاست؛ در صحنه رزم و مصاف با مستکبرینی که ارض را دست‌خوش بازیچه خود قرار داده‌اند و تباه ساخته‌اند؛ با آن‌هایی که می‌بایست با آن‌ها اشداء بود.
کد خبر: ۶۴۶۲۶۴
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۶ - 23March 2024

شهید حاجی‌آقامیری: امام خمینی راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده استبه گزارش خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، شهید «کاظم حاجی آقامیری» ۱۸ آذر سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد تا این که سرانجام ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۲ در سن ۲۶ سـالگی، در عملیات «والفجر مقدماتی» به شهادت رسید.

این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود نگاشته است: نمونه ارزنده و والای این خواسته ژرف اسلام عزیز، هم‌اکنون نائب‌الامام بزرگوار، ارواحنا له الفدا، آیت‌الله خمینی است. او اسوه راستین اسلام، دین پیامبران خدا و جانشین بر حق آن‌ها ائمه است. او رهبری است که در این عصر ظلمت و تباهی، بار دیگر راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است و آن فکر پوسیده و مادی را با روشن‌سازی‌های ژرف‌بینانه خود و اندیشه عمیق‌اش در طول عمر پرافتخار و مبارک در هم کوبیده است و روزبه‌روز درخشش خورشید وجودش تابناک‌تر می‌گردد و هستی را منورتر می‌سازد.

متن کامل وصیت‌نامه شهید «کاظم حاجی آقامیری»

اینجانب بنده‌ای از بندگان خدا و ضعیفی از ضعفا (الاحقر سید کاظم حاجی آقامیری) وصیت‌نامه خود را بدین شرح مرقوم می‌دارم، تا باشد که بنا بر سوره شریفه عصر که می‌فرماید: «وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» تا آن‌جا که میسور اینجانب بوده باشد، تواص به حق و صبر کرده باشم و به‌دنبال آن، ایمان و عمل صالح از برای بندگان خدا فراهم آید و متعاقب آن عصر را به خسران نگذارده باشم.

امّا بعد، از آن‌جا که سنت طبیعت که به‌واسطه قدرت لایزال الهی پی‌ریزی گردیده است و چرخش روزگار و هستی آیه‌ای از آیات اوست و این سنت بر این قرار گرفته است که روزی تمام کائنات و هستی در هم پیچد و ارض به غیرالارض تبدیل گردد و از عالم مادی هیچ چیز باقی نماند. آری آن روز، روز حساب و یوم‌الفصل است. آن‌چه انسان با دست خود ساخته خواهد یافت و زشتی‌ها و نیکی‌هایش اگر به مثقال ذره‌ای هم باشد، جدا خواهد گردید و حساب خواهد شد.

آری ما از خدائیم و به‌سوی او نیز باز می‌گردیم و جز این نیست، که اگر جز این می‌بود انسان خلیفةالله نمی‌گردید. آری او جانشین است برای مدتی کوتاه به ارض رانده شده تا بار امانتی را که آسمان و زمین نپذیرفتند، بدوش کشد و آن‌گاه از پس آزمایش‌ها و فتنه‌ها معلوم می‌گردد که آیا بدانچه ایمان آورده بود، عمل هم نموده، یا فقط قول آن را ادا کرده است؟!

آری، صحنه ارض، صحنه نبرد حق و باطل، طاغوت و الله، نور و ظلمت، هابیل و قابیل، موسی و فرعون، پیامبر و ابوسفیان، علی و معاویه، حسین و یزید، و در عصر ما نائب الامام خمینی و محمدرضای معدوم و همه طاغوتیان فعلی و بالاخره تجلی نهایی اراده الله صاحب‌الزمان خواهد بود با جباره آخرالزمان.

انسان‌ها که همگی خلفای خدایند نیز بین این دو خیل واقعند؛ آن‌ها که اصحاب الیمین‌اند، یاران خدا خواهند بود و آن‌ها که اصحاب‌الشمال، یاران طاغوت. آری انسان هر لحظه از این دو معبر می‌گذرد. هر لحظه در صحنه انتخاب است. یا حق، یا باطل. هیچ‌گاه آشتی میان این دو صف نخواهد بود. حتی اگر کوتاه زمانی حق پنهان گردد و پوشیده ماند، لاجرم پس از مدتی رخ خواهد نمود و پیروزی در نهایت از آن حق است.

از این رو، ما بندگان خدا، باید با تحمل رنج و کدح، این هستی را پشت سر بگذاریم و به ملاقات او بشتابیم که وعده ملاقات حق با کدح و رنج داده شده است و ملاقات او بدون مصیبت و تحمل شدائد نخواهد بود. این فلسفه وجودی آفرینش انسان است که باید خدای خود را با تلاش بیابد. برتری او نسبت به همه خلائق خدا نیز به همین خاطر است. موجودات دیگر پا از دامان محدود هستی خود بیرون نمی‌گذارند و به اندکی از خوراک و خواب و تولید مثل اکتفا می‌کنند؛ اما انسان است که بین بی‌نهایت قرار گرفته است. از لجن تا خدا. از اسفل‌السافلین تا اعلاعلیین. هر قدر خود را بکاود و بسازد به خدایش نزدیک‌تر گردیده است و هر قدر سر خود را در آخور دنیا فرو برد، از او بی‌نصیب گردیده است. خوشا به حال نفسی که تقوی پیشه ساخته و از صراط مستقیم منحرف نگردیده است و هر لحظه خدایش را می‌جوید. از تمام رنگ‌ها و بت‌ها خود را آزاد ساخته و تنها به او رنگ باخته است و منتظر لقای اوست.

بدین‌ترتیب برای کسب سعادت تنها باید تقوی پیشه نمود و به احکام الهی چنگ زد. آری تنها احکام حق را باید یافت و عمل نمود و از آن میان قرآن و عترت که ثقلینند، حائز مهمترین درجه می‌باشند که پیامبر گرامی اسلام آن دو را برای ما به ارث گذارده‌اند و اگر بدانها تمسک نجوئیم، گمراه خواهیم گشت. انسان مسلمان راهی جز این پیش روی ندارد. آن‌چه غیر از این است، فریب است و خام فکری.

نمونه ارزنده و والای این خواسته ژرف اسلام عزیز، هم‌اکنون نائب‌الامام بزرگوار، ارواحنا له الفدا، آیت‌الله خمینی است. او اسوه راستین اسلام، دین پیامبران خدا و جانشین بر حق آن‌ها ائمه است. او رهبری است که در این عصر ظلمت و تباهی، بار دیگر راه انبیاء را در تاریخ ما زنده نموده است و آن فکر پوسیده و مادی را با روشن‌سازی‌های ژرف‌بینانه خود و اندیشه عمیق‌اش در طول عمر پرافتخار و مبارک در هم کوبیده است و روزبه‌روز درخشش خورشید وجودش تابناک‌تر می‌گردد و هستی را منورتر می‌سازد.

او از میان امتی پاک برخواست تا با امامت پیامبرگونه خویش، ظلمت و تباهی را ریشه کن کند و ارض را مهیا برای حکومت مستضعفین، مومنان و عاملان به صالح نماید.

آیا تابلوئی زیباتر و درخشان‌تر از این می‌توان یافت؟ اگر با چشمان بینا و قلبی صاف بدین تابلو نظر اندازیم، چنان در زیبائیش غرق خواهیم گشت که گوئی هستی جز این نبوده و تا حال زندگی‌مان تنها چراگاهی بیش نبوده است. این عصاره همه تاریخ است که در تابلو امام طراحی گردیده است. بیا و لحظه‌ای به آن بنگر و معنای هستی را بفهم. مگر نه این است که باید به‌وسیله پیامبران راه را یافت و هدایت شد و به حق ملحق گردید. بیا و ببین آن‌چه را در تاریخ نتوانسته‌ای ببینی و همیشه به‌خاطر آن در مجالس بر سر خود کوفته‌ای و زاری نموده‌ای. حالا صحنه، صحنه واقعی است. میدان، میدان عمل است. باید خود را محک بزنی تا درجه خلوص خود را بیابی. و اگر می‌هراسی، پس در خود شک کن و ایمانت را از نو بساز که دستور قرآن است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا؛ ایمان بیاورید ایمان آورندگان و با این همه ما از ایمان آورندگان نیستیم و با آن‌ها اختلاف زیادی داریم.

بدین‌ترتیب و این فلسفه، شهادت زیباترین و شیرین‌ترین نوع بازگشت به عالم ابدی و دار بقاست؛ در صحنه رزم و مصاف با مستکبرینی که ارض را دست‌خوش بازیچه خود قرار داده‌اند و تباه ساخته‌اند؛ با آن‌هایی که می‌بایست با آن‌ها اشداء بود.

در آن لحظه که روح شهید به‌سوی او اوج می‌گیرد، با خون خود ثابت می‌کند که ارزش این زندگی و جهان تنها در قطرات خون او نهفته است و آن قطرات را با هیچ چیز دیگر نباید معامله کرد. این است معنای شهادت. گواهی به این‌که باید به حق جان فروخت و به لقایش شتافت. آری ای دوستان، فرصت‌ها اندک است و به فرمایش علی (ع) چون ابر گذرا هستند و اگر غفلت نمائیم، از آن‌ها استفاده نخواهیم نمود.

بار دیگر یادآور می‌شوم که هرجا هستیم، صحنه پیکار حق و باطل است و باید باطل را در هم کوفت و بدانیم که شرک از حرکت مورچه سیاه در دل تاریک شب روی سنگ سیاه پنهان‌تر است و چه فیضی از این والاتر در چنین عصری که عصر اعتلای اسلام است در رکاب رهبر مستضعفین جهان به درجه شهادت نائل بیائیم که مانند شهادت در رکاب پیامبر یا حسین (ع) می‌باشد. بدین‌ترتیب از همه دوستان و برادران می‌خواهم که با پاس خون همه شهیدان راه حق، گریه و زاری برایم ننمایند که شهیدان همیشه زنده‌اند و به‌جای آن به تذکراتی که یادآور شدم، بیندیشند و روح خود را با آن صیقل زنند. باشد که مسلمانی‌مان در نام خلاصه نگردد.

والاسلام علی من اتبع الهدی

در خاتمه از همه دوستان، برادران و خواهران خواستارم که همیشه مراقب اعمال خود باشند و لحظه‌ای خود را غافل نسازند که لحظه‌ای غفلت، ممکن است عمری انسان را به کجروی و ضلالت کشد و او را از مسیر حق منحرف نماید. این است که پیغمبر (ص) دعا می‌فرمود که خدایا لحظه‌ای ما را به خودمان وا مگذار. آری دوستان، برادران لحظه‌ای شیطان را فراموش نکنید. او همیشه در پی فریفتن ماست و نقشی جز او جز این نیست و ما نیز نقشی جز عبودست حق نداریم که خداوند فرمود ما خَلَقت‌ُ الجِن‌َّ وَ الإِنس‌َ إِلّا لِيَعبُدُون‌ِ. جن و انس جز برای عبادت آفریده نشده‌اند.

با درود به همه رزمندگان اسلام

و با امید پیروزی و برقرای حکومت عدل قائم منتظر ولی‌عصر (عج)

سید کاظم حاجی آقامیری

آدینه ۱۳ شوال ۱۴۰۱ هجری قمری

جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۶۰ هجری شمسی

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها