نمی از ایثار (15)؛

در منطقه پاسگاه شهابیه به خودکفایی رسیدیم

رساندن وسایل تدارکاتی و آب در منطقه رملی پاسگاه شهابیه بسیار مشکل بود. با توجه به اینکه برای شستشوی لباس و استحمام به آب نیاز داشتیم و آب تانکر هم صرفاً آشامیدنی بود، در صدد برآمدیم تا یک کار اساسی انجام دهیم.
کد خبر: ۲۵۰۳۹۶
تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۱ - 31July 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، کتاب «نمی از ایثار» مشتمل بر مجموعه خاطرات دوران دفاع مقدس رزمندگان شهرستان ابرکوه است، که به قلم «محمدرضا بابایی‌ ابرقویی» به رشته تحریر درآمده و توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان یزد منتشر شده است.

خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات رزمندگان «جانباز ایرج اسلامی» و «معلم بسیجی مرتضی فلاح‌­زاده» از استان یزد است.

خاطره اول

در منطقه فکه و پاسگاه شهابیه مستقر بودیم، رساندن وسایل تدارکاتی و آب در آن منطقه رملی بسیار مشکل بود. با توجه به اینکه برای شستشوی لباس و استحمام به آب نیاز داشتیم و آب تانکر هم صرفاً آشامیدنی بود، در صدد برآمدیم تا یک کار اساسی انجام دهیم.

لذا تصمیم گرفتیم چاه آبی حفر و نیاز نیروها را برطرف کنیم. چون سرزمین رملی بود موقع کندن چاه ریزش می‌کرد، برای رفع این مشکل دیواره چاه را با پلیت می­‌پوشاندیم. با حفر یک چاه به عمق چهار متر به آب رسیدیم.

طناب و سطلی تهیه و آب را از چاه بیرون می‌کشیدیم. این آب برای شستشوی لباس، سرویس بهداشتی و حمام استفاده می­‌شد. تانکر آب شرب که واحد آبرسانی می­‌آورد برای حدود 15 روز کافی بود. با پلیت یک حمام ساخته و از این طریق مشکل کم‌آبی برطرف می­‌شد. در خیلی از موارد می‌‌توان نیازها را با فکر و اندیشه برطرف کرد.

خاطره دوم

شب عملیات مسلم‌ بن‌ عقیل، وقتی می­‌خواستیم حرکت کنیم هوا مهتابی و روشن بود، لذا دشمن روی ما دید داشت، در صورتی که این وضع ادامه پیدا می‌کرد خیلی زود لو می‌رفتیم. همین که به نقطه حساس رسیدیم و قرار بود عملیات شروع شود، هوا ابری شد و چند قطره باران بارید، احساس می­‌شد که امداد الهی به کمک ما آمده است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها