تئاتر و خودشیفتگی جریان روشنفکر

کد خبر: ۲۰۵۳۰۷
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۷:۲۷ - 14May 2013

در یک نگاه کلی به پیدایش و خاستگاه تئاتر درمی یابیم که اساساً تئاتر، خاستگاه مذهبی داشته و معتبرترین اقوال حاکی از آن هستند که تئاتر از دل آیین و مناسک برخاسته است. 
قرن‌ها قبل از آنکه درام تعریفی داشته باشد و به رشته تحریر درآید، نانوشته و تعریف نشده همراه لحظه لحظه زندگی انسان بوده و در وجوه مختلف خودنمایی می‌کرده است. در اولین واکنش انسان نسبت به هستی و طبیعت و ناشناخته‌های فراوان آن و همچنین در اظهار عجز انسان در برابر قدرتی برتر، یعنی در اولین جرقه‌های احساس خداجویی انسان و عکس العمل‌های درونی و برونی او وجوهی از درام خودنمایی می‌کند. به تعبیری درام مذهبی در فضای کلی خود مثل خصایص، خداجویی، عدالت خواهی، عشق، نفرت، برتری طلبی، نیاز به محبت و …همراه انسان بوده و در واکنش‌های مختلف انسان نسبت به پیرامون خود وجود داشته است و رفته رفته در قالب رفتارهای جمعی به شکل آیین و مناسک خود را نشان داده است.

با این نگاه، تئاتر به طور کلی خاستگاه مذهبی داشته و الزاماً ریشه‌ای مذهبی دارد. اما انسان در طول تاریخ به کشف و اختراع ابداعات نو به نو دست یافته و گاه این آشنایی با ناشناخته ها و … انسان مغرور را از مسیر اصلی اندیشه های دینی دور کرده است که طبعاً فعالیتهای تئاتر در چنین جوامعی تحت تاثیر اندیشه حاکم بر جامعه از تعریف مذهبی خود منحرف شده است.

بررسی علل و پیدایش اندیشه‌های غیر دینی و بریده شدن اتصال انسان از ماورا و به تعبیری بریدن انسان از آسمان و سرگردانی و تحیر او در زمین، خود مقوله بسیار مهمی است که در این مقاله نمی گنجد. با این مقدمه به بررسی درام مذهبی نمایشهایی در ذهن می پردازیم.

الف‌ ـ در نگاه اول واژه درام مذهبی نمایشهایی را در ذهن می آورد که برگرفته از قصص قرآنی، زندگی انبیاء(ص) و ائمه اطهار (ع) و بزرگان و صالحین باشد. در این نوع نمایشها شکل و فرم اجرا متاثر از مقاطع مختلف تاریخی است و طبعاً طراحی صحنه، طراحی لباس و حتی فیگور بدن و رفتار بازیگران نیز تحت تاثیر همین نگاه تاریخی قرار می گیرد.

تکرار این شکل اجرایی در موضوعات مذهبی، رفته رفته آن را به کلیشه ای تبدیل کرده است که دیگر جذابیت های لازم را برای تماشاگر نداشته و انگیزه لازم برای دیدن این نوع نمایش کمرنگ شده است. در این شکل از درام، به جز استثناهایی همیشه تماشاگر با آدم های کلیشه شده ای که نوع رفتار و گفتار آنها ثابت است سر و کار دارد و از طرفی قصه ها و یا موضوعات این نوع نمایش، برای تماشاگر شناخته شده است. طبیعی است که جذابیتی برای تماشاگر باقی نماند. بنابراین، می بینیم که این نوع از درام مذهبی اقبال دوران گذشته را از دست داده و گاه حتی تاثیر منفی در تماشاگر ایجاد می کند. هر چند که هنوز هم تلویزیون ما، در مناسبت های خاص، تله تئاتر ها و یا فیلم‌های تک قسمتی و یا چند قسمتی از همین شکل درام تولید و پخش می کند و در پس زدن تماشاگر از درام مذهبی اصرار دارد!

ب ـ کمرنگ شدن اقبال عمومی از شکل و فرم کلیشه ای درام مذهبی موجب شد هنرمندان به شکل تازه تری از درام مذهبی دست پیدا کنند تا ضمن پاسخ به سلیقه تماشاگر، نیاز امروزی او را از مفاهیم مذهبی مرتفع نمایند. در این شکل از درام مذهبی، هم در درونمایه و هم در برونمایه درام، تلفیقی از گذشته و حال ایجاد شده است. این شکل از درام مذهبی با دخل و تصرف در ساختار قصه های کهن و با تحلیلی مطابق نیاز انسان معاصر، سعی کرد تا نگاه کلیشه ای و وفادارانه به تاریخ را بشکند.

حتی در استفاده از زبان از شکل صد در صد تاریخی آن فاصله گرفته و در ساختار جمله ها و استفاده از واژه ها فقط رنگ و بویی از دوران کهن را باقی گذاشته ایم. این عمل هر چند که برای بعضی از منتقدین چندان خوشایند نبود و به آن بسیار انتقاد داشتند و از آن به زبان 
من در آوردی تعبیر کردند، اما در جذب مخاطب برای درام مذهبی و ایجاد ارتباط با آنها بسیار خوشایند بود. در این فرم تلفیقی، طبیعتاً در سایر عناصر نمایشی هم به پیروی از ساختار و زبان نمایشنامه تغییراتی اساسی ایجاد شد. طراحی صحنه و لباس هم با تلفیق دوران تاریخی و زمان حال به ابداعات جدیدی دست زد و خلاقیت هنری نضج گرفت و بسیار مورد توجه قرار گرفت.

در این نوع از درام در هر اثری با ابداع در طراحی صحنه و نوع لباس های بازیگر مواجه می شویم که خود عامل مهمی در جذب تماشاگر و ارضای نیاز زیبا شناسانه آن محسوب می شود. طبیعی است که بازیگر هم چارچوب رفتار و گفتار تاریخی را کنار گذاشته و خیلی راحت تر و با بیان و عملی آزادانه به ایفای نقش می پرداخت. سایر عناصر تئاتری نیز چون طراحی نور وظایف جدیدتری را به عهده گرفتند و علاوه بر روشن کردن صحنه و یا حد اکثر نشان دادن شب و روز، وارد حیطه معنا گرایانه شده و در بیان مفاهیم تئاتری و ایجاد فضاهای تاثیرگذار نقش مهمتری را به عهده گرفتند.این نگاه تلفیقی در محتوا و شکل درام مذهبی موج تازه ای از اقبال عمومی را به همراه داشت و تماشاگر می توانست در درام مذهبی ضمن آشنایی و ارتباط با مفاهیم و محتوای این گونه درام به نیاز فطری خود پاسخ داده و جان تشنه خود را سیراب کند و از طرفی روح جستجوگر و زیباپسند خود را با دیدن شکل اجرایی جدید راضی نماید.

ج ـ پیشرفت نمایشنامه نویسان و اجرا کنندگان تئاتر در معاصرسازی قصه های کهن دینی و مفاهیم مذهبی تا بدانجا رسید که در شکل اجرایی به نوعی تئاتر مدرن دست یافت. در این نوع از دارم نه در زبان، نه در طراحی ها و نه در رفتار و بیان بازیگران، هیچ نشانه‌ای از گذشته وجود ندارد. هنرمندان این عرصه معتقدند که 
اندیشه ها و تعالیم مذهبی می‌بایست صد در صد منطبق بر زمان باشد. درام مذهبی باید به نیازهای امروز بشری در مواجهه با جهان کنونی پاسخگو باشد. تماشاگر باید بتواند در زندگی معاصر خود مفاهیم مذهبی را درک و لمس نماید. پس درام مذهبی می بایست بر پایه وقایع و شخصیت های ملموس زندگی امروزی استوار باشد و…

این اعتقادات و نگاه ها منجر به نوعی درام مذهبی شد که در شکلی مدرن خود را نشان می دهد. از آثاری از این دست، امروزه در تئاتر و سینمای کشورمان به عنوان آثار معناگرا یاد می کنند. نمونه این گونه آثار در سینمای جهان فراوانند از جمله «سنجاقک»، «مسیر سبز» و… و در سینمای کشورمان نیز فیلمهایی چون«زیر نور ماه»، «رنگ خدا» و «بید مجنون» را می توان نام برد. تئاتر در کشورمان نیز آثاری چون «همان همیشگی» کار ریما رامین فر و «میهمان ناخوانده» کار فرهاد آئیش را در کارنامه خود دارد.با توجه به آنچه آمد در فعالیتهای تئاتری کشورمان، تئاتر مذهبی هرگز به یک جریان تبدیل نشده است. پس طبیعی است که سیر منطقی مورد نظر را طی نکرده باشد.

آشنایی ما با تئاتر غربی و خودشیفتگی جریان روشنفکری نسبت به فرهنگ و هنر غرب، در همه سطوح جامعه مخصوصاً فرهنگ و هنر تاثیرات مخربی به جا گذاشت. آشنایی ما با اشکال هنرهای غربی به جای اینکه موجب رشد و ارتقای هنر ملی و مذهبی ما شود به طور کلی موجب حاشیه نشینی آن شد و هنر ما بخصوص هنرهای نمایشی را دست و پا شسته بر سر خوان تئاتر غرب نشاند و حالا یک دوره صد و چند ساله جایگزین تاریخ چند هزار ساله شد.
البته بسیاری از هنرها هرگز از حافظه تاریخی هنرمندان و مردم پاک نشد مثل موسیقی، خط، نقاشی، قلمزنی، انواع هنرهای تجسمی و حتی بعضی از گونه‌های هنرهای نمایشی مثل تعزیه، تخت حوضی و خیمه شب بازی که هر چند در حاشیه قرار گرفتند، ولی با نیم نفسی که داشتند ادامه حیات دادند. اما چون در جریان هنری مشهور نبودند و فقط به شکل مناسبتی در هر دوره ای دلمشغولی عده ای بودند، هرگز تبدیل به جریان هنری نشدند و نتوانستند همراه با زمان تطبیق پیدا کنند.درام مذهبی نیز که بر جسته ترین شکل آن در تعزیه نمود دارد، به دلیل حاشیه نشینی و نگاه صرفاً مناسبتی، از قافله تغییر و تحولات زمانه عقب ماند تا جایی که امروزه عده ای به دیده هنر موزه ای به آن نگاه می کنند. هنری که به رغم ارزشهای فرهنگی فراوان، کاربرد امروزی ندارد و مثل عتیقه های آثار باستانی به صورت موزه از آن باید محافظت شود.

 

نظر شما
پربیننده ها