گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: شهید مدافع حرم «مرتضی مسیبزاده» ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در «کرج» متولد شد. جوانی پویا، دغدغهمند و مهربان. او همواره تاکید داشت که فرمایشات و رهنمودهای حضرت آقا را باید عملی کرد. مرتضی به زبان عربی تسلط کامل داشت و همین امر سبب شد، یکی از مربیان زبده نظامی برای انجام عملیاتهای مستشاری در سوریه باشد. او رابطه صمیمانهای با شهید مدافع حرم «محمودرضا بیضایی» برقرار کرد و پس از شهادت محمودرضا آرام نگرفت. سرانجام ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ به آرزویی که هنگام خواندن خطبه عقد از همسر خود تمنا کرد، رسید و برای همیشه در گلزار شهدای سرحدآباد فردیس کرج آرام گرفت. از مرتضی دو فرزند دختر به نامهای «نازنین زهرا» نه ساله و «فاطمه سلما» که هفت ماه پس از شهادت پدر متولد شد، به یادگار مانده است.
در ادامه بخش سوم و پایانی گفتوگو خبرنگار دفاعپرس با «اسما الهیاری» همسر شهید مدافع حرم «مرتضی مسیبزاده» را میخوانید:
دفاعپرس: شهید مسیبزاده به چه نکاتی سفارش میکردند؟
خط قرمز مرتضی ولایت فقیه بود و پیروی از فرمایشات حضرت آقا را ضروری میدانست.
وی همچنین جوانان را به شرکت در مجالس متعلق به اهلبیت (ع)، انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و رعایت حجاب دعوت میکرد.
دفاعپرس: مسافر کوچولوی شما چند ماه پس از شهادت پدر متولد شد؟
هر روز پس از شهادت مرتضی، سختتر از روز قبل سپری میشد و لحظات تولد فاطمه سلما به اوج خود رسید. اگرچه خانوادهام تمام تلاش خود را کردند تا کمتر خلا مرتضی را احساس کنم؛ اما هر مادری آرزو دارد، شیرینی آن لحظه را با همسرش شریک باشد. او دوست دارد شعف پدری را ببیند که برای اولین بار نوزاد خود را در آغوش میگیرد...
هرچند که آن روز مرتضی حضور فیزیکی نداشت؛ اما حضور او را احساس میکردم و تنها وعده الهی به زنده بودن شهدا آرامم میکرد.
دفاعپرس: شما چه انتظاری از زندگی داشتید و به چه دستآوردی رسیدید؟
هر انسانی هنگام تشکیل خانواده آرزوی خوشبختی دارد. من و مرتضی نیز از این قاعده مستثنی نبودیم. چند روز پیش از آخرین ماموریت، مرتضی پرسید، «گمان میکنی بین آشنایان کدام زوج از همه خوشبختتر هستند؟» پاسخ دادم، «بستگی دارد معنای ما از خوشبختی چه چیزی باشد! برای من معنای خوشبختی داشتن آرامش است و شاید دیگری برداشت متفاوتی داشته باشد.» مرتضی گفت، «قول میدهم شما خوشبختترین باشی!» با تعجب نگاهش کردم و مرتضی گفت، «قول میدهم!»
شاید معنای خوشبختی از نگاه مرتضی، رسیدن به سعادت بود. او با شهادت به عهد خود وفا کرد.
دفاعپرس: چطور با شهادت شهید مسیبزاده کنار آمدید؟
همیشه از حضرت زینب (س) میخواستم که ما را آماده تقدیری کند که برایمان رقم خورده. چراکه مرتضی هیچ دلبستگی به تعلقات دنیوی نداشت. وی همواره میگفت، «تمام زندگی من فقط شما و بچهها هستید.» حالات او نگرانیام را بیشتر میکرد؛ اما راضی به رضای خدا بودم. حتی حضرت زینب (س) را واسطه قرار میدادم تا دعا کند که مرتضی به آرزوی خود برسد.
اکنون نیز به امید شفاعت مرتضی در مقابل تمام سختیها شکیبایی میکنم. همه میدانند که دختر بچهها بابایی هستند. شرایطی را تصور کنید که یکی حضور پدر را درک کرده و دیگری فقط شنیده باشد. فاطمه سلما همیشه در عکسهای پدر و نازنین زهرا به دنبال یک عکس از بابا و فاطمه سلما میگردد. او حالا پدر من را بابا خطاب میکند.
دفاعپرس: شده در مشکلات به شهیدتان متوسل شوید و به خواسته خود برسید؟
بله. هرگاه با مشکلی رو به رو میشوم، با مرتضی صحبت میکنم و از او میخواهم که خودش گرفتاری را رفع کند. حتی بارها پیش آمده که دیگران گفتهاند، «ما با توسل به شهید مسیبزاده به خواسته خود رسیدیم.»
دفاعپرس: ممکن است با ذکر مصداقی گفته خود را ملموستر نمایید؟
نازنین زهرا برای تولد یکی از دوستانش به باغ زیبایی دعوت شد. این جشن آنقدر برای او خوشایند بود که از من خواهش کرد که تولدش را در باغ برگزار کنم. او متولد مهر است و این سالها تولدش با ایام عزاداری سالار شهیدان مصادف میشود. به همین دلیل تصمیم گرفتم تولدش را زودتر برگزار کنم.
روزی که تمام امکانات تولد مهیا شد، یکی از اقوام دورمان پس از سالها به خانه پدرم آمد تا ما را به باغشان دعوت کند. آنها اصرار میکردند و ما انکار. دلیل نپذیرفتن را که پرسیدند، گفتیم، «در حال آماده سازی مقدمات تولد دخترمان هستیم.» با خوشحالی پیشنهاد دادند که جشن تولدش را در باغ بگیریم. آن شب، بهترین تولد نازنین زهرا شد و من بیشتر از همیشه حضور مرتضی را در زندگی احساس کردم. او همیشه هوای دختر کوچولوی خود را دارد که به هر آنچه که میخواهد، برسد. همین احساس و خوابهایی که گاهی به سراغمان میآید، مرهمی برای تمام دلتنگیهای ماست.
دفاعپرس: چه درسی از شهید گرفتید؟
اخلاص رمز رسیدن به خواستههاست. مرتضی خالصانه دغدغه شهادت داشت و به خواسته خود نیز رسید. من یقین دارم هرکس خالصانه نیتی را دنبال کند، اگر به صلاح وی باشد، انشاءالله به آن میرسد.
دفاعپرس: حرف پایانی...
پس از شهادت مرتضی پیامکهای وی را که میخواندم، یکی از آن پیامها توجهم را جلب کرد. «حضور آرام تو مدتهاست که در کنارم نیست؛ ولی یاد تو مهمان همیشگی قلب من است!» جملهای که آن روزها مرتضی نوشت، چقدر حرف دل این روزهای ما شده است...
انتهای پیام/ ۷۱۱