معرفی کتاب؛

«روژانو 15 سال بعد»

کد خبر: ۲۹۴۳۳۹
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۴ - 04June 2018

«روژانو 15 سال بعد»به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، نمایشنامه یکی از مهمترین عناصر هنر تئاتر است که بدون آن عملا هیچ اثر نمایشی شکل نمی‌گیرد. این مهم در برخی گونه‌های نمایش بخصوص دفاع مقدس بیشتر نمایان است. معضلات موجود در تئاتر دفاع مقدس پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. شاید بتوان ادعا کرد که عدم تسلط درام نویسان در تاریخ دفاع مقدس باعث شده که تئاتر دفاع مقدس با فقر نمایشنامه مواجه شود.

نشر «هنر دفاع» وابسته به سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس به منظور رفع این نقیصه اقدام به انتشار مجموعه نمایشنامه‌هایی با موضوع دفاع مقدس کرده است. این اقدام هر چند در ابتدای راه است اما می‌تواند در اوضاع نابسامان نمایشنامه نویسی امیدوار کننده باشد.

«روژانو، 15 سال بعد» نوشته «چیستا یثربی» دومین نمایشنامه از مجموعه است.

داستان این نمایشنامه مسئله بمباران شیمیایی غرب کشور را بعد از 15 سال روایت می‌کند. مرجان و صابر به هم زمانی به هم علاقه‌مند بودند که حضور صابر در جبهه و مجروحیت او باعث می‌شود آنها 15 سال از هم دور بشوند. صابر در غرب کشور دختر2 ساله‌ای به نام روژانو را می‌بیند که همه خانواده‌اش را از دست داده است و صابر مسئولیت او را به عهده می‌گیرد. همین احساس مسئولیت صابر باعث شده که دیگر به شهر خودش برنگردد. اما روزی مرجان تصویر صابر را در یک مستند تلویزیونی می‌بیند و همین باعث می‌شود که به جستجوی صابر برود.

قسمتی از متن کتاب:

[خانه مرجان، مرجان با لباس مشکی در حال مرتب کردن خانه است. در باز می‌شود. سایه‌ای در آستان در ایستاده است. او را نمی‌بینیم.]

مرجان: بیا تو ... می‌دونم چی شده ... حالا که دیگه همه چیزو می‌دونم ... تو بازم منو سر کار گذاشتی ... رژانو قرار نبود بره چون تو ماسکتو بهش دادی ... یه نفر دیگه مسموم شده بود. برای همین یه سال مهلت می‌خواستی. یه سال برای مردن ... رسمشه آخه؟ همیشه باید جلوی تو کم بیارم؟ ... تو استاد غافلگیر کردن هستی مرد! ... بیا تو ...

[روژامو با لباس مشکی و بقچه قرمز رنگ کاموایی، وارد می‌شود. مرجان با لبخند، به سوی او می‌رود و با محبت به او نگاه می‌کند.] روز نو ... [بقچه روژانو را می‌گیرد و روی میز می‌گذارد.]

مرجان:‌ چه رنگ قشنگی! پس بالاخره بافتیش! [با محبت به روژانو نگاه می‌کند. قدمی به سنت روژانو برمی‌دارد. او را در آغوش می‌گیرد.] بوی گل وحشی می‌دی ... اینجا پیش من می‌مونی؟ [روژانو سرش را به علامت تائید تکان می‌دهد.] پس بقچه تو باز کن . خیلی کار داریم دختر ... باید یه رنگی به این خونه بدیم. پونزده ساله که همه چی سیاهه ... باز کن ببینم چی داری؟ ...

[روژانو بقچه را باز می‌کند. اولن چیزی که از بقچه بیرون می‌افتد کتاب قدیمی صابر است. روژانو آن را به مرجان می‌دهد. مرجان کتاب را در آغوش می‌گیرد. پشت به صحنه می‌ایستد. چهره او را نمی‌بینیم. روژانو با عشق و حرارت وسایل ساده نوجوانانه‌اش را از بقچه درمی‌آورد. شال‌ها و عروسک‌های رنگی روی میز می‌چیند.] راستی روژانو هیچ وقت نگفتی روژانو یعنی چی؟

روژانو: [به فارسی و با ته لهجه کردی] روژاونو یعنی روز نو ... [مرجان آهسته برمی‌گردد و سعی می‌کند لبخند بزند. صحنه بتدریج تاریک می‌شود.]

«رژانو 15 سال بعد» در 64 صفحه به قلم «چیستا یثربی» تالیف و توسط نشر «هنر دفاع» در 2000 منتشر شده است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها